رفتار سازمانی در سطح سازمانی
ارتباطات سازمانی:
تعریف ارتباطات سازمانی نیازمند تعریف ” سازمان و ارتباطات” است. سازمان با مجموعه ای اجتماعی از گروه و یا مردم سر و کار دارد که در آن، فعالیت ها به منظور تحقق اهداف اعم از فردی و جمعی هماهنگ می شود .
با تعریفی دیگر تعریف ارتباطات به فرآیند تبادل اطلاعات و انتقال معانی به گونه ای که گیرنده همان را دریافت کند ارتباطات گفته می شود به تعبیر دیگر ارتباط همان انتقال معانی و مفهم مورد نظر، از فرستنده به گیرنده است. ارتباطات، انتقال و تبادل اطلاعات معانی و مفاهیم و احساس ها بین افراد در سازمان با واسطه و یا بلاواسطه.
با این نگاه در حوزه ارتباطات مربوط به رفتار سازمانی در سطح سازمان پرسشنامه های زیر قابل ارائه و در دسترس می باشد.
رهبری سازمانی :
رهبری یکی از پنج وظیفه اصلی مدیران محسوب میشودرهبری یعنی هنر نفوذ بر زیردستان به نحوی که آنها بهصورت داوطلبانه و از روی رغبت فعالیتهای از پیش تعیینشدهای را در چارچوب اهداف معینی انجام دهند درحالیکه در مقابل، برخی، رهبری را بسیار فراتر از مدیریت میدانند و معتقدند که رهبران سازمانها الزاماً مدیران سازمانها نیستند. فرایندی که مدیریت میکوشد با ایجاد انگیزه و ارتباطی مؤثر انجام سایر وظایف خود را در تحقق اهداف سازمانی تسهیل و کارکنان را از روی میل و علاقه به انجام وظایفشان ترغیب کند؛ بنابراین رهبری جزئی از مدیریت است و این وظیفه مانند برنامه ریزی، سازماندهی و کنترل نیز از وظایف مدیر است. مهمترین نکته در رهبری نفوذ و اثر گذاری است. اصولاً قدرت عبارت است از توانایی اعمال نفوذ بر دیگران و نفوذ عبارت از اعمالی است که مستقیم یا غیر مستقیم باعث تغییر در رفتار یا نظرات دیگران میشود. رهبری با نفوذ بر دیگران تحقق مییابد و نفوذ نیز از قدرت سر چشمه میگیرد.
با این نگاه در حوزه رهبری سازمانی مربوط به رفتار سازمانی در سطح سازمان پرسشنامه های زیر قابل ارائه و در دسترس می باشد.
رفتار شهروندی سازمانی
رفتار شهروندی سازمانی چیست؟ این اصطلاح، یک اصطلاح روانشناسی فنی برای تعریف مجموعهای از رفتارهای فردی در قالب گروه است. رفتار شهروندی سازمانی ابتدا توسط دنیس ارگاندر سال ۱۹۸۸ اینگونه تعریف شد: «یک رفتار فردی که در سیستم رسمی پاداشدهی، هیچ پاداشی برای آن در نظر گرفته نمیشود …اماترکیب آن باهمین نوع رفتارها درگروه،منجربه اثربخشی میشود.»دردنیایکسبوکار،رفتارشهروندی سازمانی با بهره وری در کار، اثربخشی کارکنان و سایر عواملی که میتوانند در کوتاه مدت و بلند مدت بر روی کسبوکار تأثیر بگذارند، ارتباط تنگاتنگی دارد. رفتارهای معمول شهروندی سازمانی در کسبوکار زمانی اتفاق میافتد که کارکنان در یک گروه جمع میشوند تا به صورت منظم و دائم و یا موقتی و برای فعالیتی مشخص، با هم همکاری داشته باشند. برای مثال، کارکنان دپارتمان بازاریابی دائما رفتار شهروندی سازمانی خود را به نمایش میگذارند چرا که همگی در یک دپارتمان همکار هستند. کارکنانی که برای یک فعالیت موقتی و خاص در کنار هم جمع میشوند نیز، هر چند برای مدتی محدود، رفتار شهروندی سازمانی از خود نشان میدهند.
عدالت سازمانی
مفهوم عدالت سازمانی به قضاوتهای فردی یا جمعی درمورد عدالت یا مسائل اخلاقی برمیگردد. رویکرد تحقیقاتیای که دربارهی عدالت سازمانی انجام میشود، رویکردی توصیفی است و به بررسی نقش عدالت در سازمانها میپردازد. عادلانه بودن یا نبودن یک رویداد، تا اندازهای به باورهای افراد بستگی دارد. به عبارت دیگر، تحقیق دربارهی عدالت معمولا با توجه به رویدادهای پیشین (که قضاوتهای افراد را تحت تأثیر قرار میدهد) و عواقب آن رویدادها در هنگام ارزیابی انجام میشود. این رویکرد توصیفی بیشتر روی باورها و درک افراد از عدالت تأکید دارد و به اینکه چه چیزی واقعا عادلانه است کاری ندارد. این دیدگاه تجربی، چارچوبهای اصلی رویکرد اندیشمندانی را که میخواهند با استفاده از تحلیل منطقی ثابت کنند چه چیزی به طور عینی درست یا غلط است کامل میکند.
احساس عدالت، تأثیری قوی بر رفتار و نگرش کارکنان دارد. به عنوان مثال، هنگامی که کارکنان مشاهده میکنند در سازمان با آنها به طور عادلانه رفتار میشود، تعهد سازمانی بیشتر، عملکرد شغلی مؤثرتر و رفتار شهروندی-سازمانی بهتری از خود نشان میدهند. اجرای عدالت به کاهش بسیاری از آسیبهای مربوط به محیط کار نظیر استرس، رفتار تلافیجویانه، اخراج کارکنان و کارشکنی در محیط کار نیز کمک میکند.
اعتماد سازمانی
سازمانهاي امروز ديگر فرصتهاي زماني سازمانهاي ديروز را ندارند، بنابراين همواره بايد با توسل به سرعت و مهارت، توانمنديهاي خود را به روز نگه دارند و در عرصه كنوني رقابت، با توسل به عامل كليدي پيشرفت و ترقي يعني «نيروي انساني كارآمد»، يگ گام جلوتر از ساير رقبا حركت كنند.براي اين منظور بايد در درون سازمان اعتماد در درجه بالايي وجود داشته باشد تا كاركنان باايمان به يكديگر و در راستاي اتكا به هم، دست در دست هم تيمي را ايجاد و سامان دهند كه پيشرو باشد. «اعتماد در محيطهاي كاري يكي از منابع مهم مزيت رقابتي است.
چندي است كه اين عقيده به شدت با اقبال عمومي مواجه شده است. با توجه به اينكه سازمانهاي امروزي براي موفقيت به شدت به اعتماد سازماني نيازمندند، انتظار ميرود كه مديريت با استفاده از فعاليتهاي مديريتي مناسب آن را در سازمان پرورش دهد.
فرهنگ سازمانی
مقصود از فرهنگ سازمانی، سیستمی از استنباط مشترك است كه اعضاء نسبت به یك سازمان دارند و همین ویژگی موجب تفكیك دو سازمان از یكدیگر میشود. كریس آرجریس، فرهنگ سازمانی را نظامی زنده میخواند و آن را در قالب رفتاری كه مردم در عمل از خود آشكار میسازند، راهی كه بر آن پایه بهطور واقعی میاندیشند و احساس میكنند و شیوهای كه بهطور واقعی با هم رفتار میكنند تعریف میكند.
ادگار شاین نیز فرهنگ سازمانی را اینگونه تعریف میكند:
یك الگویی از مفروضات بنیادی است كه اعضای گروه برای حل مسائل مربوط به تطابق با محیط خارجی و تكامل داخلی آن را یاد میگیرند و چنان خوب عمل میكند كه معتبر شناخته شده، سپس بهصورت یك روش صحیح برای درك، اندیشه و احساس كردن در رابطه با حل مسائل سازمان به اعضای جدید آموخته میشود. جیمز پرسی معتقد است كه افراد یك سازمان دارای ارزشهای مشترك، عقاید، معیارهای مناسب برای رفتار، زبان مخصوص، رمزها و سایر الگوی فكری و رفتاری هستند و بهطور خلاصه، فرهنگ سازمان را الگویی از مقاصد مشترك افراد سازمان تعریف میكند.
به عقیدۀ پژوهشگر دیگری، فرهنگ سازمانی عبارت است از اندیشۀ مشترك اعضای یك سازمان كه آنها را از سازمان دیگر متمایز میكند. این پژوهشگر مینویسد، علیرغم اینكه تعریف واحدی از فرهنگ سازمانی وجود ندارد ولی میتوان گفت كه همۀ افرادی كه در این زمینه مطالعه نمودهاند همگی توافق دارند كه فرهنگ؛
– كلی است كه از مجموع اجزای آن بیشتر است.
– تاریخچه سازمان را منعكس میكند.
– به مطالعۀ انسانشناسی مانند رسوم و نهادها مربوط میشود.
– توسط گروهی از افراد كه یك سازمان را تشكیل دادهاند شكل گرفته است.
– حركت آن كند و سخت است.
– تغییر آن به سختی صورت میگیرد.
با توجه به تعریف عنوانشده به این نتیجه میرسیم كه تقریباً تمامی پژوهشگران از فرهنگ سازمانی بهعنوان مجموعهای از ارزشها، باورها، عقاید، فرضیات و هنجارهای مشترك حاكم بر سازمان یاد میكنند. در واقع فرهنگ سازمانی همان چیزی است كه بهعنوان یك پدیدۀ درست به اعضای تازه وارد آموزش داده میشود و آن بیانگر بخش نانوشته و محسوس سازمان است.